بررسی رابطه الگوی ترجیحات فکری کارکنان و آمادگی برای تغییر سازمانی با نقش تعدیلگری یادگیری سازمانی در مرکز آموزشی پژوهشی درمانی پیوند اعضا و دیالیز منتصریه

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه الگوی ترجیحات فکری کارکنان و آمادگی برای تغییر سازمانی با نقش تعدیلگری یادگیری سازمانی است. جامعه آماری در این پژوهش را بین کلیه کارکنان مرکز آموزشی پژوهشی درمانی پیوند اعضا و دیالیز منتصریه تشکیل می دهند که تعداد آنان 240 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 147 نفر را با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب کردیم و پرسشنامه ها را در میان آنان توزیع نمودیم. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از سه پرسشنامه الگوی ترجیحات فکری ند هرمان (1996)، پرسشنامه آمادگی برای تغییر کارکنان دکتر رابرت کریگل و دکتر دیوید برانت در سال (1997) و پرسشنامه یادگیری سازمانی سنگه (2002) استفاده گردید. پس از آنکه داده های حاصل از پرسشنامه ها جمع آوری گردید با استفاده از نرم افزار آماری spss و amos، مورد پردازش و تجزیه تحلیل اولیه قرار دادیم. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین ترجیحات فکری و آمادگی برای تغییر رابطه معناداری وجود دارد و هم چنین یادگیری سازمانی رابطه بین ترجیحات فکری و آمادگی برای تغییر را تعدیل می کند و بین تفکر استدلالی و آمادگی برای تغییر رابطه معناداری وجود دارد و مهارت های فردی رابطه بین ترجیحات فکری و آمادگی برای تغییر را تعدیل می کند. باقی فرضیات مطرح شده در این پژوهش مورد تأیید قرار نگرفتند.