سالانه حجم زیادی از قطعات مورد نیاز صنعت نفت به تولید كنندگان داخلی بجهت ساخت و یا مهندسی معكوس واگذار میشود. با وجود تلاش بسیار زیاد تلاشگران عرصه صنعت نفت، ضعف در مدیریت یكپارچه ساخت داخل قطعات در كل مجموعه صنعت نفت وجود داردو كارفرمایان فرآیند مناسبی بجهت مدیریت پروسه ساخت قطعات وتكنولوژی های مورد نیاز در اختیار ندارندو سازندگان نیز مشكل رصد یكپارچه نیازمندی های صنعت را بصورت بهینه دارند، در این بین هماهنگی و همكاری متقابل بین شركتها و تبادل دانش كسب شده نیز ضعیف می باشد. در فرآیند فعلی در صنعت نفت، آغاز برنامه ریزی جهت ساخت قطعات و یا یك تكنولوژی معمولاً زمانی است كه یك وضعیت حاد مثل محدودیت های تحریم و یاعدم در دسترس بودن و یا غیر متعارف بودن قیمت آن بجهت تهیه كالا بوجود می آید. چه بسا سرمایه گذاری بروی تكنولوژی هایی انجام می شود كه تكنولوژی مذكور به مرحله پیری خود رسیده و تكنولوژی های جدید و بهینه تری در دنیا بجهت جایگزینی ارائه شده است. در این بررسی با توجه به نقاط قابل بهبود، به بررسی استفاده ازمدیریت تكنولوژی جهت شناسایی و معرفی بهنگام تكنولوژی های مورد نیاز بجهت ساخت پرداخته شد و فرآیند مذكور مورد تحلیل قرار گرفته و مقایسه ای بین فرآیند مدیریت تكنولوژی با روش فعلی درخصوص ساخت و تولید انجام پذیرفت و نقاط ضعف و قوت آن بیان گردید. با توجه به اینكه یكی از خروجی های مدل فرآیندی مدیریت تكنولوژی می تواند به ساخت داخل قطعات منجرشودو با توجه به مزایای فراوان این مدل فرآیندی پیشنهاد شد تا از آن بجهت مدیریت ساخت و تولید داخلی تجهیزات و تكنولوژی های مورد نیاز در صنعت نفت نیز استفاده گرددو درپایان موانع پیش روی این فرآیندو راهكار مناسب بجهت مقابله با آن بیان شد.