• هماهنگی دستور زبان عربی و دستور زبان فارسی در فرایند برنامه ریزی درسی

    جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1385/01/01
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1385/01/01
    • تعداد بازدید: 726
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس دبیرخانه رویداد: -
    همگامی تمام عیار دو زبان متفاوت امکان پذیر نیست. شاید بتوان با برخی از انواع ترجمه ها، فاصله های بین زبان ها را کم کرد تا هر زبانی بتواند خود را به مرزهای زبان دیگری نزدیک کند. اما واژه های متفاوت بی معادل و قانونمندی ساختاری ویژه متن متفاوت، همگامی را حتی در زبان های هم ریشه، غیر ممکن می کند. به همین علت، مثلاً در مورد شعر گفته می شود که نمی شود آن را ترجمه کرد. پیوستگی زبان عربی به ویژه در بخش واژگان و مفردات با زبان فارسی و نزدیکی معنوی آن با فرهنگ ایرانیان، آن چنان است که انگیزه های این فکر را فراهم کرده است که زبان عربی زبان دوم مادری ایرانیان است. به ویژه با رویکردی که نحله های فکری و فرهنگی ایرانیان به زبان عربی داشته اند و دارند. از طرفی زبان فارسی از جمله زبان های زنده دنیاست که بیش از ده قرن سره و دست نخورده باقی مانده است. مردم ایران و بخش وسیعی از همسایگان آنها امروزه به زبان فردوسی حرف می زنند و چیزهای مورد نیاز خود را برآورده می کنند. اگر مقایسه ای گذرا صورت گیرد آشکار می شود که بیشترین تغییرات در زبان فردوسی، با واژه های بیگانه و اندکی ترجمه ای در ساختمان زبان فارسی، به وجود آمده است. اما راز پویایی و زنده بودن زبان تنها و تنها بالیدن برداشته های گذشته نیست، بلکه زبان برای زنده بودن و با نشاط زیستن به هوایی فراخ و سالم برای اجرای مسئولیت های زبانی خود، نیازمند است. نوزائی با دنیای گسترده پیشوندها و پسوندها، برخورد مناسب با واژه های ناآشنا، شناخت داده های فرهنگ ملی-اسلامی و ... می تواند زمینه های روشن تری در چگونگی استفاده از زبان عربی در اختیار دردمندان و دلسوزان قرار دهد و همگامی این دو زبان را قانونمند کند. بخشی از آموزش زبان در هر فرهنگی بر دوش نهادهای آموزشی است. آموزشگاه ها و مدرسه ها و دانشگاه ها، پرورش دهندگان غیرتمندان جامعه در آینده در زمینه فرهنگ و ملیت هستند. در ایران، آشنایی با زبان عربی تقریباً از سال های بدو ورود به مدرسه آغاز می شود و در دوره های راهنمایی و دبیرستان به شکل زبان و ادبیات عربی جایگاه ویژه ای در برنامه های درسی برنامه ریزان پیدا می کند. هدف از قانونمندی این نوشته بدون شک رد کردن دستور زبان و آموزش زبان عربی نیست، بلکه یافتن بهترین روش برای رسیدن به بهترین نتیجه است. این نوشته می کوشد یک بار دیگر هدف های آموزش زبان عربی در کشور را به چالش کشانده و به گمان خود آن را آسیب شناسی کند. می گوید زبان عربی در شکل و محتوای فعلی خود نمی تواند نقش یک وسیله را در رسیدن به هدف های اصلی آموزش یک زبان در کشور به خوبی بازی کند. پیشنهاد می کند عربی سال اول دبیرستان برای همه رشته ها به صورت درسی دو واحدی در شکل و محتوای تازه ای تدریس شود که سمت و سوی سرفصل ها و تمرین ها همگامی موضوعات و مفاهیم با زبان فارسی باشد. این همگامی (تطبیق و تطابق) در قرائت های انتخابی بر اساس تاریخ و فرهنگ اسلامی –ایرانی و فرهنگ ملل نیز در نظر گرفته می شود. اما از سال دوم تا پایان دوره پیش دانشگاهی رشته های به جز ادبیات و علوم انسانی (تجربی و ریاضی و هنرستان) دستور زبان عربی را در بطن و در متن کتاب هایی مثل زبان فارسی و ترجمه و قرائت را در متن درس هایی مثل قرآن و معارف اسلامی و دین و زندگی و ادبیات فارسی بخوانند. اما رشته های ادبیات و علوم انسانی از سال دوم تا پایان دوره پیش دانشگاهی کتاب های جدایی با هفته ای چهار ساعت آموزش خواهند داشت. در کنار کتاب های عربی درسی هم با نام بلاغت برای رشته ادبیات و علوم انسانی گذاشته شود که در سال سوم ادبیات و علوم انسانی و پیش دانشگاهی یا در یکی از این دو سال آموزش داده می شود.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام می کنم
مقالات جدیدترین رویدادها
مقالات جدیدترین ژورنال ها