• نقش میانجی گرانه ی «فضا» میان نظریه ی معماری و دانش اجتماعی- بازخوانی فراز و نشیب «فضا» در معماری و «فضامندی» علوم اجتماعی

    جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1394/01/01
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1394/01/01
    • تعداد بازدید: 764
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس دبیرخانه رویداد: -
    «فضا» از اواخر قرن نوزدهم و تا پیش از دهه ی 1960 در معماری کلیدواژه ی اصلی بود اما بتدریج، اهمیت نظری خود را در دانش معماری از کف داد؛ این تحول عمدتاً به سبب فراگیرشدن گفتمان نشانه شناسانه ی پسامدرن و نظریات «مکان» در معماری بود. دانش اجتماعی اما مسیر برعکسی را طی نمود، در قرن نوزدهم فضا، در آگاهی مدرن و بواسطه تاریخی گری، یکسره در انقیاد زمان درآمد، به «مراحل» زمانی توسعه اندیشیدند، زمان خطی بود و فضا حاشیه ای. اندیشه ی شرق شناسی ساختار تخیل غربی را بدین سوی برد که گویی بعد مسافت با اروپا به منزله مراحلی مقدماتی تر از توسعه است. در تمام این دوره مراد از «فضا»، فضای انتزاعی دکارتی/نیوتنی بود که نسبت به تاریخ، زمینه و جامعه خنثی و بیاثر بود و لذا در حیطه و بازهی مطالعات علوم اجتماعی واقع نمی شد. در قرن بیستم اما فضامندی بتدریج راه خود را به تحلیل های اجتماعی گشود تا آنجا که تحولات اواخر قرن بیستم در این زمینه را «چرخش فضامند» علوم اجتماعی نامیدند. در این مقاله ضمن بررسی این تحولات در هر دو عرصه در نتیجه گیری اشاره خواهد شد که کلید واژه ی «فضا» در صورتی که از رویکردی میان- و ترا- رشته ای غنا یابد می تواند همچنان در نظریه ی معماری رهگشا باشد.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام می کنم
مقالات جدیدترین رویدادها
مقالات جدیدترین ژورنال ها