بررسی مفهومی تئوری های تقسیم سود و کاربرد آن در تئوری های مالی

سیاست تقسیم سود یکی از تصمیمات بلندمدت و اساسی شرکت است. هر چند خیلی از شرکت ها بخشی از سود خود را به صورت نقدی بین سهامداران تقسیم می کنند؛ ولی اختلاف نظر زیادی در خصوص پرداخت نقدی مطرح شده است. فیشر بلک (1976) در مقاله «dividend puzzle» ادعا می کند که پاسخ سئوالاتی نظیر اینکه اساساً چرا شرکت ها سود نقدی پرداخت می کنند؟ و یا چرا سرمایه گذاران به سود نقدی توجه می کنند؟، مبهم و نامشخص است و اگر دقیق تر در رابطه با سود نقدی تأمل کنیم به نظر میرسد که به معما شباهت دارد. با وجود مطالعات و تحقیقات تجربی انجام گرفته طی چند دهه اخیر، هنوز هم هیأت آکادمیک در ارائه رهنمود تعیین سیاست تقسیم سود، کمتر موثر واقع شده است. در طی چندین دهه اخیر بر اساس مطالعات تجربی، تئوری های مختلفی در مورد ارتباط ارزش شرکت با سیاست تقسیم سود مطرح شده است. متداولترین تئوری ها پیرامون سیاست تقسیم سود عبارتند از: ● تئوری بی ارتباطی (نامرتبط بودن)سود ● تئوری ترجیح مالیاتی ● تئوری عدم اطمینان (پرنده در دست) ● تئوری سود باقیمانده ●تئوری اثر مشتری ●تئوری چرخه حیات ●تئوری خود کنترلی ●تئوری حسابداری ذهنی ●تئوری علامت دهی ●تئوری کترینگ