برآورد تابع تقاضای کار در کشور با استفاده از روش خود توضیح با وقفه های گسترده

بی شک رشد و توسعه پایدار در هر کشوری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، منوط به کمیت و کیفیت عوامل تولید در آن کشور است. در سال های اخیر موضوع بیکاری یکی از معضلات اساسی کشور بوده است، به طوری که از جمله چالش های اساسی کشورمان، اشتغال عنوان شده است. در این راستا برآورد الگوهای تقاضای نیروی کار، به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر آن و پیش بینی تقاضای نیروی کار در آینده اهمیت بسیاری دارد. در ای پژوهش پس از ارائه کلیات و بررسی مبانی نظری و نظریات مطرح شده در زمینه تقاضای نیروی کار و اشتغال و بررسی پژوهش های صورت گرفته در این زمینه به برآورد مدل اقتصاد سنجی به منظور بررسی عوامل مؤثر بر اشتغال پرداخته ایم. در این راستا از متغیرهای میزان حداقل دستمزد، تولید ناخالص داخلی حقیقی، درآمدهای نفتی واقعی، نرخ ارز و موجودی سرمایه به عنوان متغیرهای توضیح دهنده تقاضای نیروی کار استفاده شده است. برآورد مدل به کمک الاوی خود توضیح با وقفه های گسترده (ardl) انجام شده است و هم چنین جهت بررسی شوک ها از الگوی خود توضیح برداری (var) برای داده های سالانه 91 - 1357 و با استفاده از نرم افزارهای microfit و eviews انجام شده است. نتایج نشان دادند که در کوتاه مدت، تولید ناخالص داخلی، موجودی سرمایه، درآمد حاصل از فروش نفت و نرخ ارز اثر مثبت بر میزان تقاضای نیروی کار دارند. اما حداقل دستمزد با یک دوره تاخیر اثر منفی و معناداری در تقاضای نیروی کار دارد. در بلند مدت نیز به غیر از حداقل دستمزد که اثر منفی و معناداری بر تقاضای نیروی کار دارد، سایر متغیرها اثر مثبتی بر روی تقاضای نیروی کار داشتهاند. در نهایت نیز به بررسی اثر شوک های وارده بر متغیر اشتغال از طریق متغیرهای مستقل مدل پرداخته ایم و مشاهده شده است که اثر برخی شوک ها تا سالیان طولانی باقی خواهد ماند.