هوش استراتژیک و رابطه آن با افزایش خلاقیت کارکنان

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین میزان هوش استراتژیک مدیران با افزایش خلاقیت کارکنان در دستگاه های اجرایی شهر رفسنجان می باشد. این پژوهش با استفاده از مطالعات مقطعی و روش همبستگی درجامعه آماری 13650 نفری کارکنان دستگاه های اجرایی شهر رفسنجان انجام گردیده است و با توجه به زیاد بودن حجم جامعه آماری اقدام به نمونه گیری از طریق فرمول کوکران گردید و تعداد 396 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه (هوش استراتژیک و خلاقیت) استفاده شده است که روایی آن ها توسط اساتید (راهنما و مشاور) و خبرگان تائید شده است؛ و پایایی آن ها به ترتیب 0.79 و 0.87 سنجیده شده است. تجزیه و تحلیل آماری از طریق آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داده است که بین هوش استراتژیک مدیران با خلاقیت کارکنان در دستگاه های اجرایی شهر رفسنجان رابطه معناداری وجود دارد. بررسی های دقیق تر حاکی از آن است که بین مؤلفه های هوش استراتژیک شامل توانایی آینده نگری، توانایی تدوین چشم انداز، توانایی تفکر سیستمی، توانایی ایجاد انگیزش و توانایی ایجاد مشارکت با میزان خلاقیت کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. به علاوه مدیران با بکارگیری مؤلفه های هوش استراتژیک، موجب بهبود خلاقیت و نوآوری کارکنان شده و هم چنین موجب رشد و توسعه سازمان می شوند.