• تحلیل ساختار روایت در محبوب القلوب (بر مبنای الگوی روایی گریماس)

    جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1401/12/25
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1402/03/28
    • تعداد بازدید: 119
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس دبیرخانه رویداد: 09179703235

    ساختار روایت یکی مباحث نقد ادبی  جدید به شمار می­آید. گریماس تلاش کرده است تا اجزای تشکیل دهنده ساختار روایت ولادیمیرپراپ را به شش عنصر روایی تقلیل دهد. محبوب القلوب به عنوان  یکی از داستان­های عاشقانه­ ادبیات فارسی روایت زندگی شمس و قهقهه است که در قالب حکایت­، اندیشه­های عاشقانه و اجتماعی خود را به بیانی زیبا ارائه می­کند.

    در این پژوهش سعی می­شود که حکایت­های محبوب القلوب را بر اساس الگوی ساختارگرایی گریماس بررسی و تحلیل شود. با تحلیل ساختارهای روایی محبوب القلوب می­توان به هنر داستان­پردازی و تفوق هنری میرزا برخوردار فراهی رهنمون شد. در این پژوهش، حکایتِ عاشقانه محبوب­القلوب با سه مولفه، پیرنگ، ساختار کنشگران و تحول شخصیت تحلیل می­شوند.

     پیرنگِ داستان محبوب­القلوب دارای سه بخش یا سه­پاره­ی ابتدایی، میانی و انتهایی هستند که از الگوی ثابت پیروی می­کنند. نقش­ها دارای هویتی اجتماعی یا یکی از حالت­های فرهنگی یا درونی فاعل هستند. کنشگر فرستنده و گیرنده، به طور معمول "کنشگر  فاعل" است.

    فاعل در تقابل با "فرهنگ و اجتماع" قرار می­گیرد ـ یا چند مشارک در قالب یک کنشگر ارائه می­شود. فاعل در جستجوی شئ­ارزشی( تقرب برای اهدف اجتماعی و فرهنگی) است و سعی دارد که به مطلوب خود دست ­یابد، اما هنگامی که هدف، شیطانی و بر اساس امیال نفسانی باشد نیروی الهی، فاعل را از رسیدن به هدف بازمی­دارد مانند حکایت تاجر و قاضی.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام می کنم
مقالات جدیدترین رویدادها