مشکل اجرای اصلاحات مدیریت دولتی جدید: معضل کنترل و تئوری شکست متوالی

گسترش الگوی مدیریت دولتی جدید در مدیریت دولتی شالوده یک جنبش جدید با تمسک به یک مجموعه خاص از ایده و مفاهیم اصلاحات مدیریت در طیف گسترده ای از کشورها فراهم کرده است. دولت ها با عقاید سیاسی مختلف یک عامل افراطی نسبت به ساخت مدل های جدید برای مدیریت ایجاد کردندکه در آن طراحی مجدد نقش دولت و معرفی مدل هایی با هدفگیری عملکرد به مرکز توجه نقل مکان کرد. اصلاحات مدیریت اجرایی در میان ملل جهان توسعه یافته و هم در حال توسعه مرکز توجه شدند. ایجاد دولت و سازمان های آن به سطوح بالاتری از کارایی با استراتژی های داخلی هدایت شده با هزینه پایین تر می رسند. در حالی که گسترش ارزش های مدیریت سطح قابل توجهی از موفقیت به دست آوردند، و پارادایم اصلی هدایت کننده سیاست های اصلاحات دولت را در بر داشتند، همان برای اجرای این آزمایش های اصلاحی در مدیریت عمومی قابل بیان نیست. تجزیه و تحلیل تطبیقی نشان می دهد که محدودیت هایی قابل توجهی برای اصلاحات مدیریتی وجود دارد که توسط مکانیسم های مختلف ایجاد می شود. این مقاله به بررسی اجرای اصلاحات مدیریت پرداخته، و به جستجوی یک توضیح نظری برای مشکل دلیل رخ دادن شکست در اجرای چنین اصلاحاتی است.