• بررسی مقایسه ای تیپ های شخصیتی و تفکرات غیرمنطقی والدین دارای کودک عادی و والدین دارای کودک اوتیسم

    جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1396/05/22
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1396/05/22
    • تعداد بازدید: 899
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس دبیرخانه رویداد: -

    اوتیسم (در خود فرورفتگی) یکی از اختلالات نافذ رشد است که برای اولین بار توسط لئوکانر در سال 1943 مورد مطالعه دقیق قرار گرفت؛ تا قبل از مطالعات کانر این قبیل اختلالات همگی یک بیماری سایکوز محسوب می گردید. از علائم بارز این اختلال ناتوانی در برقراری ارتباطات اجتماعی می باشد. شیوع این بیماری در بین کودکان زیر سه سال بین 8 در 10 هزار می باشد و پسرها چهار تا پنج بار بیشتر از دختران به این اختلال مبتلا می شوند. تاکنون هیچ نوع ارتباطی بین وضعیت اقتصادی و طبقه اجتماعی خانواده و شیوع اختلال اوتیسم پیدا نشده (کاپلان و سادوک، 2007). اما نکته حائز اهمیت در این اختلال تاثیر طولانی مدت این اختلال بر روی عملکرد کلی خانواده می باشد که می تواند بر روی توانمندی های سایر اعضا خانواده نیز تاثیرگذار باشد. نتایج پژوهش ها حاکی از این است که والدین کودکان ناتوان، نسبت به فشار روانی بسیار آسیب پذیر هستند. به طوری که 70 درصد مادران و 40 درصد پدران کودکان مذکور، فشار روانی را تجربه می کنند (ماکنو و همکاران، 2007). ضمن آنکه یافته های عمومی روانشناسی و مطالعات اختصاصی در مورد کودکان ناتوان نشان می دهد که پریشانی والدین و کارکرد خانواده به شیوه های متعددی به کارکرد شناختی، رشد رفتاری اجتماعی و محیطی کودکان نیز تاثیر می گذارد. اگرچه اختلالات رشدی دیگری نیز وجود دارد که موجب پریشانی در والدین می شوند، با این حال، اختلال اوتیسم از جنبه های زیر حائز منحصر به فرد است: الف) اختلال مذکور هیچ نوع نشانگر زیستی مشخصی ندارد در حالی که بسیاری از اختلالات رشدی مانند عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، نابینایی و آفازی دارای نشانگرهای خاصی اند که تشخیص آن ها را میسر می سازد و لذا تشخیص اوتیسم به سهولت امکان پذیر نیست و ب) به دلیل همراه بودن این اختلال با مشکلات مربوط به تعامل اجتماعی چون شکل گیری دل بستگی و نشان دادن عاطفه، والدین این کودکان برخی از پاداش های اصلی والدینی را انکار می کنند؛ بنابراین خانواده ها باید با عوارض این اختلال مقابله کنند (گوپتا و سینگال، 2005). مطالعات هولمز و کار (1991)، جوزف و همکاران (1998) و شو و همکاران (2000) نشان داده است که افراد مراقبت کننده از کودکان اوتیستیک، افسردگی و اضطراب زیادی را تجربه کرده، نقش ها و فعالیت هایشان محدود شده و از نظر روابط زناشویی و سلامت جسمانی کاهش عملکرد شدیدی پیدا می کنند، هم چنین دید این افراد نسبت به مفهوم زندگی نیز تحت تاثیر قرار می گیرد. از این رو تعیین تاثیر وجود کودک اوتیستیک در خانه بر کیفیت زندگی افراد مراقبت کننده موضوعی است که تاکنون به طور جدی مورد امعان نظر و پژوهش دقیق قرار نگرفته است.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام می کنم
مقالات جدیدترین ژورنال ها