همایش ، رویداد ، ژورنال
اینستاگرام تی پی بین
حوزه های تحت پوشش رویداد
  • تعامل ادبیات و فلسفه در مکتب اصفهان عصر صفوی

    جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1391/10/01
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1391/10/01
    • تعداد بازدید: 610
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس دبیرخانه رویداد: -

    میان فلسفه و ادبیات روابط متقابل از نوع مکمل و سازنده است. از یک سو، نگرش فلسفی پشتوانه ادبیات و هنراست و ادبیات بدون پشتوانه ی فلسفی نمی تواند معنا داشته باشد؛ از سوی دیگر، سبک و قالب ادبی در محتوای فلسفی تأثیرگذار است و ادبیات برای فلسفه مفهومی انتقال دهنده دارد. از این لحاظ، فلسفه نمی تواند جدا از ادبیات باشد. شماری از مستشرقان و بیگانگان بر این باورند که عصر صفوی به خاطر قدرت یافتن فیلسوفان و حکمای دینی، عصرِ رکود و افول ادبیات فارسی بوده است، اما نادرستی و واهی بودن این سخن از دو جهت نمایان می شود، نخست آن که، شیوه ی شکل گرفتن فلسفه در یک اثر فلسفی، مختص ادبیات است. دوم آن که، مطالعه پاره ای از متون فارسی آن دوره حکایت از جایگاه و اهمیت زبان فارسی در عصر صفویه دارد. بسیاری از علما و فیلسوفان بزرگ عصر صفویه در ادبیات منظوم و منثورصاحب سبک بوده اند. شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی و ملاصدرا، از جمله ی اندیشمندان بزرگ و بنیانگذاران مکتب فلسفی اصفهان هستند که قریحه شعر و شاعری داشته اند واشعار زیبایی را با مضامین حکمی و فلسفی در قالب قصیده، مثنوی، غزل، رباعی، مسمط...سروده اندو فلسفه و ادبیات را در آثارشان پیوند داده اند، همچنین ملاحسین واعظ کاشفی، ابن طیفور بسطامی، آقا حسین خوانساری و جمال الدین خوانساری ، از جمله ادیبان به نام ادب فارسیآن دروه اندکه با نگارش های منثور استوار و فخیم خود، در ترویج زبان فارسی خدمت شایانی کرده اند. این مقاله سعی بر آن دارد به تعامل ادبیات و فلسفه مکتب اصفهان عصر صفوی بپردازد تا ضمن بازخوانی فقراتی از اشعار فیلسوفان آن عصر، تلفیق و پیوند ادبیات و فلسفه و وجوه ی از ذائقه حکمی چهره های بزرگ عرصه ی فلسفه و حکمت اسلامی را ملاحظه کرد.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام می کنم
مقالات جدیدترین رویدادها
مقالات جدیدترین ژورنال ها