نقش هدایت تحصیلی در یادگیری خودتنظیم دانش آموزان مقطع متوسطه دوم

انتخاب رشته دوران متوسطه، یکی از انتخاب های مهم و اثر گذار در زندگی است. انتخابی که جهت بسیاری از اتفاقات و فعالیتهای زندگی دانشآموزان را تعیین می کند. هدف این پژوهش، مقایسه یادگیری خودتنظیم در دانش آموزان دارای هدایت تحصیلی و فاقد آن در مقطع متوسطه دوم شرق گلستان بود. در این پژوهش علی- مقایسه ای یا پس رویدادی، جامعه آماری را دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم و پیش دانشگاهی سال تحصیلی 97-1396 شرق استان گلستان تشکیل می داد. نمونه گیری این پژوهش بصورت خوشه ای و براساس جدول کرجسی و مورگان 376 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. که این تعداد به دو گروه پایه های دهم و یازدهم که دارای هدایت تحصیلی با رویکرد جدید هستند و گروه دوم پیش دانشگاهی که فاقد آن هستند تقسیم شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای خود تنظیمی (mslq) پینتریچ و دی گروت (1990) جمع آوری گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که که در میانگین یادگیری خودتنظیم و مؤلفه های راهبردهای شناختی و باورهای انگیزشی بین گروه دارای هدایت تحصیلی و فاقد آن تفاوت معنادار وجود دارد و میانگین گروه دارای هدایت تحصیلی بالاتر است، اما در میانگین راهبردهای فراشناختی تفاوت معنادار وجود ندارد. بنابراین، هدایت تحصیلی نقش مؤثری در یادگیری خودتنظیم دانش آموزان مقطع متوسطه دوم دارد.